غزل شمارۀ 801
1. خم مویش که در کین من بیمار می پیچد
2. ز تاب آتش آهم بخود چون مار می پیچد
3. چو خواند نامه دردم مبر نام من ایقاصد
4. که گر نام من آنم بشنود طومار می پیچد
5. مگر آن سنبل موهم بود عاشق بسرو او
6. که همچون عشق پیچان بر قد دلدار می پیچد
7. ز بد مهری نمیدانم چرا چرخ فلک دایم
8. بکین در رشته جان من افکار می پیچد
9. بد آن بدخو اگر گاهی سلامی میکند اهلی
10. جوابی میدهد اما بخود بسیار می پیچد
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده