اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 867

1. اشارت تو بجان دادنم بشارت بس

2. مرا به تیغ چه حاجت همین اشارت بس

3. چنان بشارت وصل تو شادمانم کرد

4. که گر تو نیز نیایی همین بشارت بس

5. چو کشته تو شوم بر مزار من بخرام

6. که خونبهای من ایدوست این زیارت بس

7. شهید خانه خراب تو خاک منزل ساخت

8. درین سراچه فانی همین عمارت بس

9. بخون دیده کنم سجده بتان اهلی

10. نماز همچو منی را همین طهارت بس


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هر نفس آواز عشق می‌رسد از چپ و راست
* ما به فلک می‌رویم عزم تماشا که راست
شعر کامل
مولوی
* سوختم در آتشش چون عود و زانم بیم نیست
* بیم آن دارم که دود من بگیرد دامنش
شعر کامل
سلمان ساوجی
* در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است
* صراحی می ناب و سفینه غزل است
شعر کامل
حافظ