اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 908

1. ره ز مستی بزنم باز به ویرانه خویش

2. چون مرا شوق تو بیرون برد از خانه خویش

3. سنگ بر سینه زنان زان در دل می کوبم

4. که ترا یافته ام در دل ویرانه خویش

5. تو و بانک طرب انگیز نی و جام شراب

6. من و خون جگر و نعره مستانه خویش

7. میدهی عاشق بی خویشتن از خود خبرش

8. نه ز بیداد ز نی سنگ بدیوانه خویش

9. حال اهلی برسانید به مجنون که کند

10. گریه بر حال من و خنده بر افسانه خویش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از پیر گوشه گیری وسیر از جوان خوش است
* از تیر راستی و کجی از کمان خوش است
شعر کامل
صائب تبریزی
* زنگ صحبت را به خلوت می توان از دل زدود
* زندگانی در جهان بی گوشه دل مشکل است
شعر کامل
صائب تبریزی
* کدام باد بهاری وزید در آفاق
* که باز در عقبش نکبتی خزانی نیست؟
شعر کامل
سعدی