غزل شمارۀ 934
1. با حسن دوست دل نشکیبد ز داغ عشق
2. تا شمع حسن هست نمیرد چراغ عشق
3. موسی صفت ز عشق طلب کن گل مراد
4. کاین آتشین گلی است که روید ز باغ عشق
5. عقلش خیال توبه زمهر بتان بود
6. ک گنجد این خیال غلط در دماغ عشق
7. پروا نمیکنیم به عیش و فراغ کس
8. ما را مگر کم است نشاط و فراغ عشق
9. اهلی بسوز کاتش دوزخ بود حرام
10. بر هر دلی که سوخته باشد ز داغ عشق
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده