امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1162

1. شد دل من خون ز داغ هجر او یارب کیش

2. بینم و از دیده و دل آورم نقل و میش

3. دی به ره بود او روان و من فتادم بر زمین

4. می شد او چون آفتاب و من چو سایه از پیش

5. شرح روزنها که از تیر تو دارد سینه ام

6. تا بگوید پیش تو بنواز یک دم چون نیش

7. تا ز تاب عارضش خلقی بسوزد هر زمان

8. می زند بر آتش رخسار او آب خویش

9. آنکه بر خاک درت لاف از گدایی می زند

10. کی به پیش چشم آید شاهی روم و ریش؟

11. راه عشق این است اگر، بسیار خسرو را هنوز

12. ره بباید کرد تا وادی درین منزل طیش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد
* چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد
شعر کامل
حافظ
* ضعیفان را مکن بر دل گزندی
* که در مانی به جور زورمندی
شعر کامل
سعدی
* از دل سنگین لیلی کعبه جان ساختند
* از غبار خاطر مجنون بیابان ساختند
شعر کامل
صائب تبریزی