امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1164

1. نام سرچشمه حیوان چه بری با دهنش؟

2. سخن قند، مگو با لب شکر شکنش

3. گر زند با دهنش پسته ز بی مغزی لاف

4. هر که بیند شکند با لب و دندان دهنش

5. ای صبا، گوی ز من غنچه تر دامن را

6. چیست آن غنچه که پنهان شده در پیرهنش؟

7. دوش جستم ز دهانش خبر آب حیات

8. گفت، باید طلبید از لب شیرین منش

9. گر شود در غم تو چهره عاشق کاهی

10. باز گلگون کند از خون دل خویشتنش

11. زلف کج طبع تو هندوی بلاانگیز است

12. چشم سرمست تو ترکی ست که یغماست فنش

13. روز و شب وصف رخ خوب تو گوید خسرو

14. تا چه طوطی ست که از آینه باشد سخنش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* من آن فریب که در نرگس تو می‌بینم
* بس آب روی که با خاک ره برآمیزد
شعر کامل
حافظ
* طبیبم گفت درمانی ندارد درد مهجوری
* غلط می‌گفت خود را کشتم و درمان خود کردم
شعر کامل
وحشی بافقی
* قرب نیکان را نمی باشد سرایت در بدان
* کز شکر شیرین نگردد چون بود بادام تلخ
شعر کامل
صائب تبریزی