امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1241

1. به چشم تر دمی کاندر دل بریانش می دارم

2. وی اندر خواب و من نزدیک خود مهمانش می دارم

3. خیال زلف او را رنجه می سازم، بیا، ای جان

4. که بیرون آید، آنگه چشم بر جولانش می دارم

5. رخ او بینم و با خویشتن گویم، نمی بینم

6. عجایب غیرتی کز خویشتن پنهانش می دارم

7. اگر میرم، فسوسی نیست بر جانم، جز این حسرت

8. که جان بویش گرفت از بس که اندر جانش می دارم

9. هنوز از غارت سیمین برآن آخر نمی گردد

10. دل خسرو که، چندین سال شد، ویرانش می دارم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پسته و فندق ز مهر و کین تو آگه شدند
* این فم از مدحت گشاد و آن ز بیمت بست فم
شعر کامل
مسعود سعد سلمان
* چه کند سختی ایام به دلهای دو نیم؟
* سنگ با پسته خندان چه تواند کردن؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* چون لاله به نوروز قدح گیر بدست
* با لاله‌رخی اگر تو را فرصت هست
شعر کامل
خیام