امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1308

1. یارب، چه باشد گه گهی جانان در آغوش آیدم

2. مستسقی لعل ویم یک شربت نوش آیدم

3. در ره فتاده مانده ام، دیده نهاده بر رهم

4. بازو گشاده مانده ام، تا کی در آغوش آیدم؟

5. خواهم شبی کز بوی او بیخود شوم پهلوی او

6. گه رو نهم بر روی او، گه دوش بر دوش آیدم

7. گاهی که عجز آرد به ره سلطان با تاج و کله

8. گریه ازین روزن به ره مانند جادوش آیدم

9. بوسه زنم گلگون رخش، بر رخ نهم میمون رخش

10. گر حلقه های چون رخش اندر بناگوش آیدم

11. ای دل، مده یادم ازو، در چشم من گریه مجو

12. ناگه مبادا کز دو سو سیلاب در جوش آیدم

13. مسکین دلم سویش رود، گم گشته بر بویش رود

14. هشیار در کویش رود، مجنون و بیهوش آیدم

15. ای آمده با صد فتن، برده همه هوشم ز تن

16. در بیهشی مگذر ز من، بنشین که تا هوش آیدم

17. بس کز غمت شب تا سحر غلتید، گویم بی خبر

18. از دیده مرواریدتر غلتان سوی گوش آیدم

19. خواهم چو سوزد خرمنم پوشیده ماند در تنم

20. از آه خسرو چون کنم کاتش به خس پوش آیدم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پای سرو از قد رعنای تو در گل می‌رفت
* خاصه آنوقت که برطرف گلستان بودی
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* تو مرد صحبت دل نیستی، چه می دانی
* که سر به جیب کشیدن چه عالمی دارد
شعر کامل
صائب تبریزی
* اشک خونین نه ز هر آب و گل آید بیرون
* این گل از دامن صحرای دل آید بیرون
شعر کامل
صائب تبریزی