غزل شمارهٔ 1349
1. وقت آنست که ما رو به خرابان نهیم
2. چند بر زرق و ریا نام مناجات نهیم
3. گر فروشیم مصلا ز پی می، به ازآنک
4. رخت تزویر به بازار مکافات نهیم
5. مست گر، پای بلغزد، چو در آن ثابت است
6. دیده بر پاش به صد عذر و مراعات نهیم
7. دیده داریم و دل و جان و تن از عشق خراب
8. بر خرابی دو سه در وجه خرابات نهیم
9. عاشق صورت خوبیم که خلقی همه سر
10. بر در کعبه و ما بر قدم لات نهیم
11. شاه جان گشت چو بازیچه نفس کج باز
12. بینم اندر محل شه رخ و سر مات نهیم
13. دل خسرو که همه شیشه می می سنجد
14. سنگ قلب است که در پله طاعات نهیم
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده