امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1488

1. گر رسم روزی به تو نوآشنایی ها کنم

2. هر چه باید خواهم و بخت آزمایی ها کنم

3. او چو شاه از گوشه های چشم بیند سوی من

4. من ازان لبها به صد منت گدایی ها کنم

5. ای خوش آن وقتی که اوخوش خوش رود در خواب و من

6. پیش چشم و زلف او شرح جدایی ها کنم

7. از شراب عشق سیل آمد، مصلایم ببرد

8. گر شوم هشیار ازین می، پارسایی ها کنم

9. از در او مست بیرون آیم و در پیش خلق

10. چون گدایان توانگر خودنمایی ها کنم

11. ور شبی در کنج تاریکم ستد، در پیش او

12. خویش را زنده بسوزم، روشنایی ها کنم

13. بندگی را خط نویسم بر رخ از خون جگر

14. وز دو دیده هم برو ثبت گوایی ها کنم

15. گر طفیل پاسبانان بینم اندر کوی تو

16. با سگان آن سر کو آشنایی ها کنم

17. یک غزل گر بشنود آن مه به گوش خود ز من

18. همچو خسرو، پیش خلقی خودستایی ها کنم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نقل هر جور که از خلق کریمت کردند
* قول صاحب غرضان است تو آن‌ها نکنی
شعر کامل
حافظ
* جان بی جمال جانان میل جهان ندارد
* هر کس که این ندارد حقا که آن ندارد
شعر کامل
حافظ
* از ترشرویی ما خاک چه پروا دارد؟
* می اگر سرکه شود تاک چه پروا دارد؟
شعر کامل
صائب تبریزی