امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1727

1. همه شب رود رهی رو به ره صبا نشسته

2. همه کس به خواب راحت، من مبتلا نشسته

3. غرضی ورای امکان چه خیال فاسد است این

4. هوش جمال سلطان به دل گدا نشسته

5. نفسی فرو نبردم که نه انده تو خوردم

6. تو بگو که چون زیم من به در هوا نشسته

7. تو در آی و غمزه ای زن که نهند پیش بت سر

8. به ستانه ای که باشد صف پارسا نشسته

9. ببر، ای دل اسیران، به کجا گریزم از تو

10. به حوالی دو چشمت حشم بلا نشسته

11. همه شب صبا به بویت، من سوخته چه گویم؟

12. که چهاست در دل من ز دم صبا نشسته

13. تو ز ناله من از من سزد ار جدا نشینی

14. که ز دست خویش من هم ز خودم جدا نشسته

15. اگرست رسم خوبان که به سر شوند راضی

16. منم این که اندرین ره به ره رضا نشسته

17. سر کوی تست خسرو شب و روز، چون کنم من

18. که توام نمی گذاری نفسی به ما نشسته


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پرواز من به بال و پر توست، زینهار
* مشکن مرا که می شکنی بال خویش را
شعر کامل
صائب تبریزی
* جوانمرد اگر راست خواهی ولی است
* کرم پیشهٔ شاه مردان علی است
شعر کامل
سعدی
* هوای کوی تو از سر نمی‌رود آری
* غریب را دل سرگشته با وطن باشد
شعر کامل
حافظ