غزل شمارهٔ 339
1. ترا به دین و دیانت درون بپاید راست
2. که کارهاست چو دین و دیانت آید راست
3. نماید ار کم خویشت فزون، مشو خوش، زانک
4. یکی به دیده احول دو می نماید راست
5. تو دیده راست کن، از کج روی مرنج که پیر
6. نه جمله راست رود، گر چه کس گشاید راست
7. رفیق راست گزین کادمی میان کسان
8. اگر چه راست در آید بدان که باید راست
9. حکیم پهلوی بدخو چنان شد از ره دور
10. که در میان مخالف کسی سراید راست
11. تو هم خطا کنی، ار باشدت در اصل خطا
12. که از مشیمه کژ آدمی نیابد راست
13. مرو به وادی سر گم که عاقبت ره دور
14. رسد به جایی، خسرو، اگر گراید راست
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده