امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 340

1. هلال عید جهان را به نور خویش آراست

2. شراب چون شفق و جام چون هلال کجاست

3. مگر شراب شفق خورد شب ز جام هلال

4. که هر گهر که در او بود جمله در صحراست

5. نگر نثار جواهری که شب کند بر چرخ

6. هلال خم شد و جنبید، از آنش پشت دوتاست

7. به نیم دایره ماند هلال در گردش

8. هزار نقطه ز نقش ستارگان پیداست

9. شراب شد، به عمل آر مایه عملش

10. که هم مقاطعه پیکرش بخواهد سوخت

11. کمر ببند و گره زن به جعد و روشن کن

12. که کوته است شب و آفتاب در جوزاست

13. نه دایره ست ز می در میان شیشه که آن

14. خیال حلقه ای از گوش شاهد رعناست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به مکر و حیله برای دسترس چه امکان است
* که همچو سرو بلندش هزار دستان است
شعر کامل
کمال خجندی
* زردرویی می کشم چون نی ز همراهان خویش
* من که از ذوق سفر هرگز کمر نگشاده ام
شعر کامل
صائب تبریزی
* جمال کعبه چنان می‌دواندم به نشاط
* که خارهای مغیلان حریر می‌آید
شعر کامل
سعدی