امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 373

1. دلم برد و بوی وفایی نداشت

2. دلش راز غم آشنایی نداشت

3. تحمل بسی کرد گل در بهار

4. ولی پیش رویش بقایی نداشت

5. زهی جان به جانان سپرده، دریغ

6. که در خورد همت صلایی نداشت

7. صبوری برون شد ضروری ز من

8. که در سینه تنگ جایی نداشت

9. کنون شیشه را بر طبیب آورم

10. که زاهد قبول دعایی نداشت

11. فلک عاشقی را چو بر من گماشت

12. جز این در خزینه بلایی نداشت

13. چه بینم به بیهوده در باغ دهر؟

14. که هرگز نسیم وفایی نداشت

15. فراهم نشد ریش عشق کهن

16. که پیکان خوبان خطایی نداشت

17. به زنجیر او، خسروا، دل مبند

18. که سلطان نظر بر گدایی نداشت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* الا ای یوسف مصری که کردت سلطنت مغرور
* پدر را بازپرس آخر کجا شد مهر فرزندی
شعر کامل
حافظ
* مریز اشکِ من ای چشم خون گرفته که خواهم
* کنم نثار رهش آن دُر ِنسفتۀ خود را
شعر کامل
جامی
* جفا مکن که نماند جهان و هرچه دروست
* وفا و صحبت یاران مهربان ماند
شعر کامل
سعدی