امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 469

1. بتی کو هر دمم دشنامهای شکرین بخشد

2. به از دشنام نبود، گر نبات وانگبین بخشد

3. به غیری گر جفا گوید برنجم، کانست حق من

4. بتر رنجم اگر جای جفایم آفرین بخشد

5. خوش آن دزدیده خندیدن بر این دیوانه مسکین

6. که موری را همه ملک سلیمان زان نگین بخشد

7. قدش خون می خورد در دل، من از وی در جگر خوردن

8. نهالی کاین خورش یابد، ضرورت بر همین بخشد

9. چو سنگ نازنینان گل بود بر روی مشتاقان

10. من از دیده بریزم هر گلی کان نازنین بخشد

11. چه باشد، گر چو می مهر مسلمانی بود در وی

12. خدا آن نامسلمان را مگر ایمان و دین بخشد

13. عجب بخشنده ای شد چشم خسرو بر سر کویش

14. که خاک در کند دریوزه و در ثمین بخشد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ندارد حاصلی سوز محبت را نهان کردن
* که عود زیر دامن از گریبان سر برون آرد
شعر کامل
صائب تبریزی
* کسی از خرابهٔ دل نگرفته باج هرگز
* تو بر آن خراج بستی و به سلطنت نشستی
شعر کامل
فروغی بسطامی
* آنکه پای از سر نخوت ننهادی بر خاک
* عاقبت خاک شد و خلق به او می‌گذرند
شعر کامل
سعدی