امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 516

1. آباد نشد دل که خراب پسران شد

2. حسن پسران آفت صاحب نظران شد

3. بس دانه دلها که ز تن برد به تاراج

4. آن مور که بر گرد لب ساده دلان شد

5. افسرده جمال خط خوبان چه شناسد؟

6. کین سرمه نه شایسته ناقص بصران شد

7. دلهای عزیزان شمر آن جمله نگینها

8. کاندر کمر آرایش زرین کمران شد

9. آن خواجه که می گفت که دارم خبر از عقل

10. در عشق در آمد، یکی از بی خبران شد

11. جز حسرت و مردن نبود چاره عشاق

12. فریاد و فغان عربده حیله گران شد

13. ای صبر، دلم ده قدری، بو که توان زیست

14. کان دل که مرا بود از آن دگران شد

15. بس عاقل شمع خرد افروخته روشن

16. کز کرده دل سوخته خوش پسران شد

17. خسرو ز رخ خوب و ز می توبه نمی کرد

18. ناگاه بدید آن رخ زیبا، نگران شد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از مروت نیست منع صوفی از ذکر بلند
* مهر خاموشی در آتش چون زند بر لب سپند؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* دنبال یار رفت روان کرد آب چشم
* آن رفته باز نامد و اشکم روان بماند
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* تا صبا شانه بر آن سنبل خم در خم زد
* آشیان دل یک سلسله را بر هم زد
شعر کامل
فروغی بسطامی