امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 677

1. دست ماه روزه تا در چشم عشرت خاک زد

2. اشک خونین ریخت جام و گل گریبان چاک زد

3. یارب، از هجر که در پوشید نیلوفر کبود؟

4. لاله از درد که داغی بر دل غمناک زد؟

5. با همه چشمی که نرگس باز دارد در چمن

6. اهل بینش را نمی شاید قدم بر خاک زد

7. تا کی از شمشاد و نسرین گویم و ریحان و گل؟

8. بیخ این خار از ره دل خواهم اکنون پاک زد

9. با وجود ساقی مه روی من در باغ حسن

10. می توان آتش درین مشت خس و خاشاک زد

11. ای مه نو، گر شبی طالع شوی چون عاصیان

12. خواهمت بهر شفاعت دست در فتراک زد

13. مژده بر خسرو، اگر گوید شبی در گوش او

14. عین عید اینک علم بر گوشه افلاک زد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آن چه بر من می‌رود دربندت ای آرام جان
* با کسی گویم که در بندی گرفتار آمدست
شعر کامل
سعدی
* اگر ممالک روی زمین به دست آری
* بهای مهلت یک روزه زندگانی نیست
شعر کامل
سعدی
* نخواستم که بگویم حدیث عشق و چه حاجت
* که آب دیده سرخم بگفت و چهره زردم
شعر کامل
سعدی