امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 710

1. خوبرویان به دل سوخته ساغر ندهند

2. به جز از خون جگر شربت دیگر ندهند

3. ای خوشا کشته شدن بر در خوبان که اگر

4. تیغ بر دست رقیبان ستمگر ندهند

5. در نگیرد به بتان گریه گرم و دم سرد

6. کاین درختان به چنین آب و هوا بر ندهند

7. عاشقان در نظر دوست چو جان افشانند

8. چه متاعی ست دو عالم که صلا در ندهند!

9. ماه و خور چون تو نه اند، ای دل و جان منزل تو

10. کان ولایت که تو داری به مه و خور ندهند

11. غمزه را کار مفرمای به شهر اسلام

12. که مسلمانان شمشیر به کافر ندهند

13. ما به خون خوردن و او بادگران چتوان کرد

14. چشمه روزی خضر شد به سکندر ندهند

15. ای صبا، زان سر کو منتظران را گردی!

16. تا بدین دیده دگر زحمت آن در ندهند

17. به نظر بس کن و ذکر لب و دندان بگذار

18. زانکه خسرو به گدایی در و گوهر ندهند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پس از مرگ از زمین مرقدم مردم گیا روید
* مرا هرگز نسازد خاک پنهان، دانۀ عشقم
شعر کامل
حزین لاهیجی
* پیش از آن کاندر جهان باغ و می و انگور بود
* از شراب لایزالی جان ما مخمور بود
شعر کامل
مولوی
* دل به داغش مبتلا کردم خطا کردم ، خطا
* سوختم خود را برای او غلط کردم ، غلط
شعر کامل
وحشی بافقی