امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 723

1. مرد صاحب نظر از کوی تو آسان نرود

2. هر که راجان بود، از خدمت جانان نرود

3. آنکه در عشق رخت لاف هواداری زد

4. به جفا از درت، ای خسرو خوبان، نرود

5. از خیال من سودا زده اندر ره عمر

6. یک نفس صورت آن سرو خرامان نرود

7. کار حسن تو رسیده ست به جایی که سزد

8. که به عهدت سخن از یوسف کنعان نرود

9. با خضر ذکر لب لعل تو می باید گفت

10. تا دگر در طلب چشمه حیوان نرود

11. باغبان از رخ زیبای تو بیند، دیگر

12. از پی چیدن گل سوی گلستان نرود

13. با وصال تو ندارم سر بستان و بهشت

14. هر که را باغچه ای هست، به بستان نرود

15. خسرو خسته که مانده ست به دهلی در بند

16. آه، اگر زو خبری سوی خراسان نرود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* با خیال یار صحبت داشتن خوش دولتی است
* می برم غیرت بر آن عاشق که تنها می شود
شعر کامل
صائب تبریزی
* چو شب دامن روز اندر کشید
* درفش خور آمد ز بالا پدید
شعر کامل
فردوسی
* بیستون تاب دم تیشهٔ فرهاد نداشت
* عشق را بین که از آن کوه گران شد کمری
شعر کامل
فروغی بسطامی