امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 889

1. شبی که دلبرم از بام همچو ماه برآید

2. ز جان سوخته ام صد هزار آه بر آید

3. به منزلی که گذشتی ز آب دیده ام، ای جان

4. هزار لاله خونین ز خاک راه برآید

5. ز پرده چون به در آیی برای دیدن رویت

6. هزار یوسف کنعان ز قعر چاه برآید

7. چه عشوه، و چه کرشمه، چه دلبریست که چشمت؟

8. همه به مردم مسکین بیگناه برآید

9. ز حال خسرو مسکین نظر دریغ مفرما

10. که کار ما ز تو، ای جان، به یک نگاه برآید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به نصیحتگر دل شیفته می‌باید گفت
* برو ای خواجه که این درد به درمان نرود
شعر کامل
سعدی
* بی زلف سرکشش سر سودایی از ملال
* همچون بنفشه بر سر زانو نهاده‌ایم
شعر کامل
حافظ
* زلف تو بنفشه ار غلامی فرمود
* زین روی بنفشه حلقه درگوش نمود
شعر کامل
خاقانی