عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 214

1. چو طوطی خط او پر بر آورد

2. جهان حسن در زیر پر آورد

3. به خوش رنگی رخش عالم برافروخت

4. ز سرسبزی خطش رنگی بر آورد

5. لب چون لعلش از چشمم گهر ریخت

6. بر چون سیمش از رویم زر آورد

7. گل از شرم رخ او خشک لب گشت

8. ز خشکی ای عجب دامن تر آورد

9. دهان تنگ او یارب چه چشمه است

10. که از خنده به دریا گوهر آورد

11. سر زلفش شکار دلبری را

12. هزاران حلقه در یکدیگر آورد

13. فلک زان چنبری آمد که زلفش

14. فلک را نیز سر در چنبر آورد

15. فلک در پای او چون گوی می‌گشت

16. چو چوگانش به خدمت بر سر آورد

17. چو شد عطار لالای در او

18. ز زلفش خادمی را عنبر آورد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مجال خواب نمی‌باشدم ز دست خیال
* در سرای نشاید بر آشنایان بست
شعر کامل
سعدی
* سفر دراز نباشد به پای طالب دوست
* که زنده ابدست آدمی که کشته اوست
شعر کامل
سعدی
* الا ای یوسف مصری که کردت سلطنت مغرور
* پدر را بازپرس آخر کجا شد مهر فرزندی
شعر کامل
حافظ