عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 416

1. در عشق روی او ز حدوث و قدم مپرس

2. گر مرد عاشقی ز وجود و عدم مپرس

3. مردانه بگذر از ازل و از ابد تمام

4. کم گوی از ازل ز ابد نیز هم مپرس

5. زین چار رکن چون بگذشتی حرم ببین

6. وانگاه دیده برکن و نیز از حرم مپرس

7. آنجا که نیست هستی توحید، هیچ نیست

8. زانجای درگذر به دمی و ز دم مپرس

9. لوح و قلم به قطع دماغ و زبان توست

10. لوح و قلم بدان و ز لوح و قلم مپرس

11. کرسی است سینهٔ تو و عرش است دل درو

12. وین هر دو نیست جز رقمی وز رقم مپرس

13. چون تو بدین مقام رسیدی دگر مباش

14. گم گرد در فنا و دگر بیش و کم مپرس

15. یک ذره سایه باش تو اینجا در آفتاب

16. اینجا چو تو نه‌ای تو ز شادی و غم مپرس

17. هر چیز کان تو فهم کنی آن همه تویی

18. پس تا که تو تویی ز حدوث و قدم مپرس

19. عطار اگر رسیدی اینجایگاه تو

20. در لذت حقیقت خود از الم مپرس


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آن نفسی که باخودی یار چو خار آیدت
* وان نفسی که بیخودی یار چه کار آیدت
شعر کامل
مولوی
* باد صبا باز وزان شد به باغ
* بر گل و گلزار وزیدن گرفت
شعر کامل
مولوی
* معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار
* در بادیه سرگشته شما در چه هوایید
شعر کامل
مولوی