عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 848

1. دلا در راه حق گیر آشنایی

2. اگر خواهی که یابی روشنایی

3. چو مست خنب وحدت گشتی ای دل

4. میندیش آن زمان تا خود کجایی

5. در افتادی به دریای حقیقت

6. مشو غافل همی زن دست و پایی

7. وگر نفس و هوا عقلت رباید

8. تو می‌دان آن نفس از خود برایی

9. وگر همچون که یوسف خود پسندی

10. کشی در چاه محنت‌ها بلایی

11. چو ابراهیم بت‌بشکن بیندیش

12. به هر آتش که خود خواهی درآیی

13. تبرا کن دل از هستی چو عیسی

14. به بند سوزن ای مسکین چرایی

15. شوی بر طور سینا همچو موسی

16. درین ره گر بورزی پارسایی

17. برو عطار مسکین خاک ره شو

18. به نزد اهل دل تا بر سر آیی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* رخ برافروز که فارغ کنی از برگ گلم
* قد برافراز که از سرو کنی آزادم
شعر کامل
حافظ
* سهیل اشک من پرورده آن سیب زنخدان را
* خورد خونها چمن پیرا، نهالی تا ثمر گیرد
شعر کامل
حزین لاهیجی
* بدین رواق زبرجد نوشته‌اند به زر
* که جز نکویی اهل کرم نخواهد ماند
شعر کامل
حافظ