بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1113

1. دمی ‌که تیغ تو خون مرا بحل ‌گیرد

2. هجوم ناز سراپای من به دل ‌گیرد

3. کجاست اشک که در عالم خیال توام

4. هزار آینه با جلوه متصل‌ گیرد

5. مزاج عاشق و آسودگی به آن ماند

6. که شعله رنگ هواهای معتدل ‌گیرد

7. به حیرت است نگاه ادب‌ سرشت وفا

8. که شمع خلوت ‌آیینه مشتعل ‌گیرد

9. بهار عمر و طراوت زهی خیال محال

10. مگر حیا عرض از طبع منفعل ‌گیرد

11. کسی برد چو نگه لذت شناسایی

12. که نقش خویش به هر جلوه مضمحل‌ گیرد

13. خوشم‌که ناله‌ام امروز خصم خودداری‌ست

14. چو سرو تا به کی آزادگی به گل گیرد

15. کفیل وحشت هر ذره‌ام چو شور جنون

16. کسی که نگذرد از خود مرا خجل گیرد

17. ز شرم ِ بیدلی خویش آب می‌گردم

18. مباد آینه پیش تو نام دل‌گیرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گر من از دوست بنالم نفسم صادق نیست
* خبر از دوست ندارد که ز خود با خبرست
شعر کامل
سعدی
* غنچه را پیش دهان تو صبا خندان یافت
* آنچنان بر دهنش زد که دهن پر خون شد
شعر کامل
سلمان ساوجی
* زردرویی می کشم چون نی ز همراهان خویش
* من که از ذوق سفر هرگز کمر نگشاده ام
شعر کامل
صائب تبریزی