بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 214

1. نشود جاه و حشم شهرت خام دل ما

2. این نگینها متراشید به نام دل ما

3. ذره‌ای نیست‌که بی‌شور قیامت یابند

4. طشت‌نه چرخ فتاده‌ست ز بام دل ما

5. نشئهٔ دورگرفتاری ما سخت رساست

6. حلقهٔ زلف‌که دارد خط جام دل ما

7. صبح هم با نفس ازخویش برون می‌آید

8. که رسانده‌ست بر افلاک پیام دل ما؟

9. عالمی را به درکعبهٔ تحقیق رساند

10. جرس قافلهٔ صبح خرام دل ما

11. برهمین آبله ختم است ره‌کعبه ودیر

12. کاش می‌کردکسی سیر مقام دل ما

13. به‌سخن‌کشف معمای عدم‌ممکن نیست

14. خامشی نیز نفهمیدکلام دل ما

15. رنگها داشت بهارمن وما لیک چه سود

16. گل این باغ نخندید به‌کام دل ما

17. انس جاوید دگر ازکه طمع باید داشت

18. دل ما نیز نشد آنهمه رام دل ما

19. داغ محرومی دیدار ز محفل رفتیم

20. برسانید به آیینه سلام دل ما

21. نام صیاد پرافشانی عنقا کافیست

22. غیر بیدل‌گرهی نیست به دام دل ما


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اشکم ولی به پای عزیزان چکیده‌ام
* خارم ولی به سایهٔ گل آرمیده‌ام
شعر کامل
رهی معیری
* هر نفس آواز عشق می‌رسد از چپ و راست
* ما به فلک می‌رویم عزم تماشا که راست
شعر کامل
مولوی
* رز به اندک روزگاری بر سر آمد از چنار
* هر سبکدستی عنان تاک نتواند گرفت
شعر کامل
صائب تبریزی