غزل شمارهٔ 265
1. ازین هوسکده با آرزوبه جنگ برون آ
2. چو بویگل نفسی پای زن بهرنگ برون آ
3. فشار یأس و امید از شرار جسته نشاید
4. به روی یکدگرافکن سر دو سنگ برون آ
5. قدح شکسته به زندان هوش چند نشینی
6. گلوی شیشه دودوری بگیرتنگ برون آ
7. سپند مجمر هستی.ندارد آن همه طاقت
8. نیاز حوصله کن یک تپش درنگ برون آ
9. کسی به غفلت و آگاهی توکار ندارد
10. هزاربار فرو رو به زیر سنگ برون آ
11. سبکروان زکمانخانهٔ سپهرگذشتند
12. تو نیز وامکن اکنون پر و خدنگ برون آ
13. چو شیشه چندکشد قلقلت عنان تأمل
14. ازبن بساطگلوگیر یک ترنگ برون آ
15. بهار خرمی دهر غیر وهم ندرد
16. دو روز سیرکن این سبزهزار بنگ برون آ
17. مباش بیدل ازین ورطه ناامید رهایی
18. تک درستت اگر نیست پای لنگ برون آ
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده