بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 528

1. اگر می نیست جمعیت‌کدام است

2. کمند وحدت اینجا دور جام است

3. چو ساغر در محیط می‌کشیها

4. ز موج باده قلابم به‌کام است

5. دو عالم در نمک خفت از غبارم

6. هنوزم شور مستی ناتمام است

7. اگر بی‌دستگاهم غم ندارم

8. چو هندویم سیه‌بختی غلام است

9. ز بال‌افشانی‌ام قطع نظرکن

10. که صید من نگاه چشم دام است

11. من و میخانهٔ دیدارکانجا

12. مژه تا بازگردد خط جام است

13. دل از هستی نمی‌چیند فروغی

14. نفس درکشور آیینه شام است

15. جهان زندان نومیدی‌ست اما

16. دمی‌کز خود برآیی سیر بام است

17. درتن محفل به حکم شرع‌تسلیم

18. نفس گر می‌کشی‌چون‌می حرام است

19. به طبع اهل دنیا پختگی نیست

20. ثمر چندان‌که‌سرسبز است‌خام است

21. اسیری شهپر آزادی ماست

22. نگین دام ما را صید نام است

23. ز هستی تا عدم جهدی ندارد

24. ز مژگان تا به مژگان نیم‌گام است

25. به غفلت آنقدر دوریم از دوست

26. که تا وصلش رسد اینجا پیام است

27. زبیدل‌جرأت جولان مجوبید

28. چو موج این ناتوان پهلو خرام است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هین سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود
* وارهد از حد جهان بی‌حد و اندازه شود
شعر کامل
مولوی
* چشم اگر با دوست داری گوش با دشمن مکن
* عاشقی و نیک نامی سعدیا سنگ و سبوست
شعر کامل
سعدی
* بیستون تاب دم تیشهٔ فرهاد نداشت
* عشق را بین که از آن کوه گران شد کمری
شعر کامل
فروغی بسطامی