غزل شمارهٔ 900
1. نداشت دیده من بیتو تاب خندهٔ صبح
2. ز اشک داد چو شبنم جواب خندهٔ صبح
3. تبسم گل زخم جگر نمک دارد
4. قیامتی است نهان در نقاب خندهٔ صبح
5. نوشتهاند دبیران دفتر نیرنگ
6. به روزنامچهٔ گل حساب خندهٔ صبح
7. درینقلمرو وحشتکجاست فرصت عیش
8. مگرکشی نفسی در رکاب خندهٔ صبح
9. نشاط خستهدلان بین و سیر ماتمکن
10. که هیچ گریه نیرزد به آب خندهٔ صبح
11. چه جلوهام که ز فیض شکسته رنگی یأس
12. کشیدهاند به روبم نقاب خندهٔ صبح
13. به حال زخم دلمکس نسوخت غیر از داغ
14. جز آفتاب که باشد کتاب خندهٔ صبح
15. به غیر شبنم اشک از بهار عمر نماند
16. بجاست نقطهٔ چند ازکتاب خندهٔ صبح
17. به عیش نیم نفس گر کشی مباش ایمن
18. که میکشند ز شبنمگلاب خندهٔ صبح
19. گمان مبر من و فرصتپرستی آمال
20. که شستهام دو جهان را به آب خندهٔ صبح
21. درین چمنکه امید نشاط نومیدیست
22. ز رنگ باخته دارم سراب خندهٔ صبح
23. غبار رفته به بادم نفسشمار بقاست
24. به منکنید عزیزان خطاب خندهٔ صبح
25. رسید نشئهٔ پیری چه خفتهای بیدل
26. به گریه زن قدحی از شراب خندهٔ صبح
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده