شمارهٔ 10-بصدای درمندی بنوای دلپذیری
1. بصدای درمندی بنوای دلپذیری
2. خم زندگی گشادم بجهان تشنه میری
3. تو بروی بینوائی در آن جهان گشادی
4. که هنوز آرزویش ندمیده در ضمیری
5. ز نگاه سرمه سائی بدل و جگر رسیدی
6. چه نگاه سرمه سائی دو نشانه زد به تیری
7. به نگاه نارسایم چه بهار جلوه دادی
8. که بباغ و راغ نالم چو تذرو نو صفیری
9. چه عجب اگر دو سلطان بولایتی نگنجند
10. عجب اینکه می نگنجد بدو عالمی فقیری
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده