فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 461

1. ای دل ار بگذری ز عشق مجاز

2. بر تو گردد در حقیقت باز

3. چو به پهنای راه میگردی

4. از برای حقیقت است مجاز

5. راه بسیار رو بمقصد کن

6. راه نبود مگر برای جواز

7. بهل این قوم بی حقیقت را

8. اسب همت ز مهرشان در تاز

9. آتش پر شرند و پر ز شرر

10. ذرهٔ نیست سوز سانرا ساز

11. روزگاری دل ترا سوزند

12. تا که کردند یکدمت دمساز

13. آتشی در دل تو افروزند

14. کاین وصالست با هزاران ناز

15. جگرت خون کنند گه ز فراق

16. گاهی از وعده‌های دور و دراز

17. بهر شان چند آب رو ریزی

18. یا گذاری بخاک روی نیاز

19. دست از دل ز مهرشان بکسل

20. تا کند در فضای حق پرواز

21. جای حق است دل بوب از غیر

22. غیر باطل بود بحق پرواز

23. حق چنین گفت در دل من فیض

24. آنچه حق گفت با تو گفتم باز


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سیمرغ وهم را نبود قوت عروج
* آنجا که باز همت او سازد آشیان
شعر کامل
حافظ
* آیینه‌ای طلب کن تا روی خود ببینی
* وز حسن خود بماند انگشت در دهانت
شعر کامل
سعدی
* بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم
* یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت
شعر کامل
حافظ