فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 462

1. دامن از دوستان کشیدی باز

2. مهر از عاشقان بریدی باز

3. زانکه پیوند با تو محکم کرد

4. بی سبب مهر بگسلیدی باز

5. می ندانم دگر چه بد کردم

6. می نگوئی ز تن چه دیدی باز

7. خسته کردی دلم بجور و جفا

8. وز سر رحم ننگر یدی باز

9. در حق دوستان مخلص خود

10. سخن دشمنان شنیدی باز

11. می نهم از غم تو سر در کوه

12. جامهٔ صبر من دریدی باز

13. گفته بودی وفا کنم با فیض

14. گفتی و مصلحت ندیدی باز


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شاه و گدا به دیده دریادلان یکی است
* پوشیده است پست و بلند زمین در آب
شعر کامل
صائب تبریزی
* همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی
* به پیام آشنایان بنوازد آشنا را
شعر کامل
حافظ
* عزیز مصر به رغم برادران غیور
* ز قعر چاه برآمد به اوج ماه رسید
شعر کامل
حافظ