غزل شمارهٔ 463
1. بیاد عشق ما میسوز و میساز
2. بدرد بیوفا میسوز و میساز
3. سفر دیگر مکن زینجا بجائی
4. در اقلیم بلا میسوز و میساز
5. چو پروانه بدل نوریت گرهست
6. بگرد شمع ما میسوز و می ساز
7. چو بلبل گر هوای باغ داری
8. درین گل زار ما میسوز و می ساز
9. دلت از جور ما گر تیره گردد
10. به امید صفا میسوز و می ساز
11. بحلوای وصالت گر امید است
12. درین دیک جفا میسوز و می ساز
13. گهی در آتش ما شعله میزن
14. بخوی تند ما میسوز و می ساز
15. گهی در فرقت ما صبر میکن
16. به امید لقا میسوز و می ساز
17. که از وصل خودش ما کام میجوی
18. درین نور و ضیا میسوز و می ساز
19. سر زلفم اگر در شستت آید
20. در آن دام بلا میسوز و می ساز
21. وفا از ما مجو ما را وفا نیست
22. درین جور و جفا میسوز و می ساز
23. کسان عشق بتان ورزندای فیض
24. تو در عشق خدا میسوز و میساز
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده