فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 468

1. یک غمزهٔ جان ستان مرا بس

2. از وصل تو کام جان مرا بس

3. تا هستی آن شود یقینم

4. دشنامی از آن دهان مرا بس

5. از عشرت و عیش و کام دنیا

6. درد دل و سوز جان مرا بس

7. آب گرمی و نان سردی

8. از نعمت این جهان مرا بس

9. دل می ندهم به دلستانان

10. آن دلبر دلبران مرا بس

11. کی عشوه شاهدان نیوشم

12. آن شاهد شاهدان مرا بس

13. دل کی بندم به فانیان فیض

14. آن ساقی بانیان مرا بس


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد
* من و ساقی به هم تازیم و بنیادش براندازیم
شعر کامل
حافظ
* مرا بر هر زمین کز دیده اشک لاله گون آید
* دمد زآنجا گُل حسرت وز آن گُل بوی خون آید
شعر کامل
جامی
* آدم مسکین به یک خامی که در فردوس کرد
* چاک شد چون دانه گندم دل اولاد او
شعر کامل
صائب تبریزی