قدسی مشهدی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 317

1. روشن شود ز دود دماغم چراغ فیض

2. فیض است آنقدر، که ندارم دماغ فیض

3. یک شاخ گل ز گل نشود پاک، گردوکون

4. تا حشر گل برند به خرمن ز باغ فیض

5. از هر طرف دریچه فیضی‌ست بر دلم

6. بیهوده از در که کنم من سراغ فیض؟

7. بهر مرکّب قلم فیض بخش من

8. آورده‌اند دوده ز دود چراغ فیض

9. ساقی نموده نذر حریفان به بزم نظم

10. روز ازل که ریخته می در ایاغ فیض

11. ای آنکه برده ذوق سماعت ز خویشتن

12. ترسم که آستین بزنی بر چراغ فیض

13. از سنگ کاهلی، در اندیشه را مبند

14. قدسی دگر مسوز دلم را به داغ فیض


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کسی که روی تو دیدست حال من داند
* که هر که دل به تو پرداخت صبر نتواند
شعر کامل
سعدی
* گفتمش سوختم از عشق تو تعجیل مکن
* گرچه عمری و بُوَد عادت عمر استعجال
شعر کامل
جامی
* خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست
* طاقت بار فراق این همه ایامم نیست
شعر کامل
سعدی