غزل شمارهٔ 46
1. بر دست کس افتد چو تو یاری نه و هرگز
2. در دام کسی چون تو شکاری نه و هرگز
3. روزم سیه است از غم هجران بود آیا
4. چون روز سیاهم شب تاری نه و هرگز
5. در بادیهٔ عشق و ره شوق رساند
6. آزار به هر پا سر خاری نه و هرگز
7. گردون ستمگر کند این کار که باشد؟
8. یاری به مراد دل یاری نه و هرگز
9. در خاطر هاتف همهٔ عمر گذشته است
10. جز عشق تو اندیشهٔ کاری نه و هرگز
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده