غزل شمارهٔ 86
1. صبوری کردم و بستم نظر از ماه سیمایی
2. که دارد چون من بیتاب هر سو ناشکیبایی
3. به حسرت زین گلستان با صد افغان رفتم و بردم
4. به دل داغ فراق لالهرویی سرو بالایی
5. به ناکامی دو روز دیگر از کوی تو خواهم شد
6. به چشم لطف بین سوی من امروزی و فردایی
7. به کام دل چو با اغیار می نوشی به یاد آور
8. ز ناکامی از خون جگر پیمانه پیمایی
9. به جان از تنگنای شهر بند عقل آمد دل
10. جنونی از خدا میخواهم و دامان صحرایی
11. به پای سرو و گل در باغ هاتف نالد و گرید
12. به یاد قامت رعنایی و رخسار زیبایی
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده