هاتف اصفهانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 87

1. من پس از عزت و حرمت شدم ار خار کسی

2. کار دل بود که با دل نفتد کار کسی

3. دین و دنیا و دل و جان همه دادم چه کنم

4. وای بر حال کسی کوست گرفتار کسی

5. ناامید است ز درمان دو بیمار طبیب

6. چشم بیمار کسی و دل بیمار کسی

7. آخر کار فروشند به هیچش این است

8. سود آن کس که به جان است خریدار کسی

9. هاتف این پند ز من بشنو و تا بتوانی

10. بکش آزار کسان و مکن آزار کسی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* زهی جماعت کوته نظر که سرو سهی را
* گمان برند که چون قد دلربای تو باشد
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* به من چندان گناه از بدگمانی می‌کند نسبت
* که منهم در گمان افتاده پندارم گنه کارم
شعر کامل
محتشم کاشانی
* دور فلک به چشم تو تعلیم سحر داد
* تا چشم بند مردم دوران کند تو را
شعر کامل
فروغی بسطامی