غزل شمارۀ 131
1. ای که به طرۀ ره زنی، دین هزار ساله را
2. بر گل تر فکنده ای، دام دلم کلاله را
3. غنچه پیاله زد به خون تا ز می ارغوان شدی
4. داغ نهاده بر جگر، لعل تو جام لاله را
5. پرده نشین شده ست خط، پیش فروغ روی تو
6. بوالعجب آنکه در میان، ماه گرفته هاله را
7. ابر نقاب برفکن، تا ز بهار معارضت
8. گل ز کنار بشکفد، آبله های ژاله را
9. وقت بود که داغ تو، حرز لسان من شود
10. سينه به درد داده ام، مهر کن این قباله را
11. بازوی عشق تابد از کلک کهن نوای من
12. پنجه به پنجه کن ببین، زور می دو ساله را
13. همچو جرس فکنده ام، پنجه به چرخ سنگدل
14. بس که به درد می کشم، سینه خراش، ناله را
15. نیست به ساغرم لبی تا که حصار می شود
16. بی لب او گزیده ام، بس که لب پیاله را
17. نامه سزد اگر شود، ختم به خامۀ حزین
18. کرده به نام خطّ او، ختم سخن رساله را
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده