غزل شمارۀ 134
1. فکندم چاکها در جیب جان بی تابی خود را
2. کشیدم شانه ای زلف پریشان خوابی خود را
3. ز کشتن نیست باکم، لیک می ترسم که تیغ تو
4. کند ضایع ز خون گرم من، سیرابی خود را
5. غم عشق تو شد سرمایۀ عزّ و قبول من
6. به این اکسیر زر کردم، دل سیمابی خود را
7. خورد از دست ساحل، سیلی تأدیب رخسارش
8. به مژگانم فروشد موج اگر شادابی خود را
9. حزین، در سایۀ گلشن به کف جام جمت باید
10. شکوفه کج نهد چون افسر دارابی خود را
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده