حزین لاهیجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 142

1. هلاک جلوه ام قدّ قیامت دستگاهان را

2. خراب شیوه ام شمشاد این محشر پناهان را

3. فدای نازپرور تيغ مژگانی که از شوخی

4. به خاک بی نیازی ریخت، خون بی گناهان را

5. تسلّی چون تواند شد، دل غلتیده در خونم

6. نگه در قبضۀ ناز است، این مژگان سپاهان را

7. نمی گردد به موزونی، طرف با خال مشکینت

8. اگر در سرمه خوابانند چشم خوش نگاهان را

9. سرت گردم بر اوج سروری طرف کله بشکن

10. شکست آن پُر شکن کاکل، سپاه کج کلاهان را

11. بود شور اسیران خانه زاد ناز محبوبان

12. تغافل کارفرما شد خروش داد خواهان را

13. حزین افتاده ام در حلقۀ روشن سوادانش

14. به چشم من چه منّتها بود خاک صفاهان را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* حشمت مبین و سلطنت گل که بسپرد
* فراش باد هر ورقش را به زیر پی
شعر کامل
حافظ
* چه لطیفست قبا بر تن چون سرو روانت
* آه اگر چون کمرم دست رسیدی به میانت
شعر کامل
سعدی
* گفتی، ار من بروم هیچ مرا یاد کنی
* این حکایت به کسی گوی که جان خواهد داشت
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی