غزل شمارۀ 172
1. لعلت حیات بخش دل و جان عاشق است
2. آبش زلال چشمۀ حیوان عاشق است
3. شوریدگی برون نرود از دماغ ما
4. زنجیر زلف، سلسله جنبان عاشق است
5. مژگان به هم نمی زنم از شور رستخیز
6. غوغای حشر، خواب پریشان عاشق است
7. باغ و بهار عشرت ما در کنار ماست
8. دامن ز اشک سرخ، گلستان عاشق است
9. حبل المتین زلف تو را نیست کوتهی
10. زنّار کفر و سبحۀ ایمان عاشق است
11. افتاده برق خرمن پندار کفر و دین
12. این آتشی که در دل سوزان عاشق است
13. گر شور پستۀ تو نمکدان به داغ ریخت
14. شیرین تبسّمت شکرستان عاشق است
15. برخاست دور خطّ تو شور از دل حزین
16. ایّام نغمه سنجی دستان عاشق است
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده