غزل شمارۀ 176
1. عالم تمام از رخ جانانه روشن است
2. از یک چراغ، کعبه و بتخانه روشن است
3. چون آفتاب، نور می آفاق را گرفت
4. گر کور نیستی ره میخانه روشن است
5. دارد رواق چشم ز خون دلم چراغ
6. تاباده هست، دیدۀ پیمانه روشن است
7. امروز نیست بادۀ دوشینه ات نهان
8. بر عالمی ز دیدن مستانه روشن است
9. از شمع آفتاب مثال سخن حزین
10. کلک سیاه روز تو را، خانه روشن است
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده