غزل شمارۀ 239
1. هیچ معلوم نشد، دیده تماشایی کیست؟
2. نگه حیرت آیینه به زیبایی کیست؟
3. دل دیوانۀ ما را که به صحرا سر داد؟
4. نفس سوخته، در بادیه پیمایی کیست؟
5. کس نمی پرسد ازین جلوه پرستان امروز
6. که قد صبح، علم گشتۀ رعنایی کیست؟
7. صف مژگان بتان را همه بر هم زده ایم
8. دلم افشردۀ سر پنجۀ گیرایی کیست؟
9. شمعها دامن جان را به میان بر زده اند
10. در شبستان جهان، انجمن آرایی کیست؟
11. خانه بی خانه خداوند نگردد معمور
12. زیب دیر و حرم از جلوۀ هر جایی کیست؟
13. گر فشارد دل ما در قدح بوالهوسان
14. سخن از چون و چرا زهرۀ گویایی کیست؟
15. می پرد دیدۀ صاحب نظران چون اختر
16. تاغبار ره او سرمۀ بینایی کیست؟
17. سرفرازان همه این داعیه در سر دارند
18. خم چوگان تو تا با سر سودایی کیست؟
19. کس نپرسید حزین از نی آتش نفست
20. که گلو سوز نوای تو ز گویایی کیست؟
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده