حزین لاهیجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 246

1. کی دیدۀ تنها چو دل آغشته به خون است؟

2. سر تا قدم ما چو دل آغشته به خون است

3. ما و حرم عشق، که از گریۀ احباب

4. دیوار و در آنجا، چو دل آغشته به خون است

5. بازآ که مرا دیده جدا ز آن گل عارض

6. از خار تمنّا، چو دل آغشته به خون است

7. از جوش غمت حوصله بر درد، کمی کرد

8. اینجاست که دریا چو دل آغشته به خون است

9. از آن رخنه که افتاده به جیب مه کنعان

10. دامان زليخا چو دل آغشته به خون است

11. این رحم، که آموخت شکار افکن ما را؟

12. سر تا سر صحرا چو دل آغشته به خون است

13. خاموش حزین، کز نفس سینه خراشت

14. مجموعۀ انشا، چو دل آغشته به خون است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گفتم، ای دل، مرو آنجا که گرفتار شوی
* عاقبت رفتی و آن گفت منت پیش آمد
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* حال من خود در نمی‌آید به نطق
* شرح حالم اشک خونین من است
شعر کامل
عطار
* تو صنم قبلهٔ صاحب نظرانی امروز
* که زنخدان تو آتش به چه زمزم زد
شعر کامل
فروغی بسطامی