غزل شمارۀ 247
1. بتی دارم که دل دیوانۀ اوست
2. خراب جلوۀ مستانۀ اوست
3. کند سوسن به شکرش، تر زبانی
4. لب هرغنچه در افسانۀ اوست
5. سر و کارم بود با شعله خویی
6. دل گرم من آتشخانۀ اوست
7. نمی دانم به محفل این چه شمعی ست
8. که جان قدسیان پروانۀ اوست
9. نشان ز آن یار هر جایی چه جویی؟
10. دل هر ذرّه ای کاشانۀ اوست
11. اگر میخواره ای از عشق مگسل
12. محبّت ساقی پیمانۀ اوست
13. حیات من بود در دست ساقی
14. شراب خضر، در پیمانۀ اوست
15. حزین از کوی معماران گل نیست
16. خرابات محبّت خانۀ اوست
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده