غزل شمارۀ 272
1. کار دل و خراش، به هم عشق وا گذاشت
2. این عقده را به ناخن مشکل گشا گذاشت
3. پنداشت چون سپند، که میدان آتش است
4. هر جا به سینه، شعلۀ داغ تو، پا گذاشت
5. صرف لب تو کرد قضا، صاف رنگ و بو
6. دردی که ماند در قدح غنچه وا گذاشت
7. در زیر سنگ، سبزه سبک بارتر از اوست
8. هر کس به دوش، منّت نشو و نما گذاشت
9. گام نخست وحشت مجنون به گرد رفت
10. راهی که شور عشق ، مرا پیش پا گذاشت
11. ناید برون چو فاخته از طوق بندگی
12. زلفت ز حلقه ای که به گوش صبا گذاشت
13. نبود حزین، کم از رگ ابر گهر نثار
14. هر خامه ای که مصرع رنگین به جا گذاشت
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده