غزل شمارۀ 273
1. خوش آنکه، دلم در شکن زلف تو جا داشت
2. بخت سيهم، خاصیت بال هما داشت
3. گر عشق ندادی به غمش نقد دو عالم
4. در مصر وفا، یوسف ما را که بها داشت؟
5. می ریخت به بر، طرّۀ آهم، همه سنبل
6. دل بس که هوای سر آن زلف دو تا داشت
7. از رنگ تو صحرا ورق لاله به خون شست
8. وز بوی تو، گل خرقۀ صدپاره قبا داشت
9. جز گوهر مهر تو درین هفت صدف نیست
10. مه را خم ابروی تو انگشت نما داشت
11. در جیب چمن سنبل و در دشت ختن مشک
12. در هر طرفی زلف تو صد غاليه سا داشت
13. سحر از نگه، از غمزه فسون، عشوه ز نیرنگ
14. چشم تو چه گوییم که در پرده چها داشت؟
15. خجلت نگهم سوخت که بی پرده درآمد
16. حسنی که نقابش دو جهان روی نما داشت
17. تا سوخت مرا یار، شد افسرده بساطش
18. آتشکدۀ شمع، به پروانه صفا داشت
19. می رفت چو شمعش، ز گریبان به سر آتش
20. تیرت مگر امشب سر دلجویی ما داشت
21. از خانۀ زنجیر نمی خاست صدایی
22. این سلسله را شور حزین تو به پا داشت
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده