غزل شمارۀ 310
1. دل هر قطره ای دریای اسرار تو می باشد
2. حباب بی سر و پا هم هوادار تو می باشد
3. کجا پروای آه دلخراش بلبلان داری؟
4. گل خونین جگر هم، خاطر افگار تو می باشد
5. کجا مغروری حسن تو و سودای خام من؟
6. که یوسف هم متاع روز بازار تو می باشد
7. به این خواری کجا در خلوت آغوش ره یابم؟
8. که بوی گل پریشانگرد گلزار تو می باشد
9. خراب افتاده مردم در سواد خاک تا خواهی
10. بلای جان عالم، چشم بیمار تو می باشد
11. دم شمشیر نازت، یا رب از ما رونگرداند
12. حیات جان، به آب تیغ خونخوار تو می باشد
13. حزین از ناله ات این رمز فهمیدم، مپوش از من
14. وفا بیگانۀ یار دل آزار تو می باشد
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده