غزل شمارۀ 311
1. زخاموشی دلم را پاس الفت مدّعا باشد
2. دمی هرگز نمی خواهم دو لب از هم جدا باشد
3. نگه دارد چرا در سینه، سالک عقدۀ دل را
4. در آن وادی که خارش، ناخن مشکل گشا باشد
5. فرو ریزد اگر ایران گردون، نیست پروایی
6. خرابات ارم بنیاد ما، عالی بنا باشد
7. به جرم بت پرستی از نظر افکنده ای ما را
8. چرا کس ای صنم این گونه کافر ماجرا باشد؟
9. حزین خسته دل را کشتی از بی التفاتیها
10. چرا با آشنا، کس اینقدر دیر آشنا باشد؟
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده