حزین لاهیجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 323

1. سر رشتۀ صبری که ز دل رفت و نهان شد

2. ما را رگ جان گشت و تو را موی میان شد

3. اورنگ نشین بوده ام اقليم بقا را

4. این جسم فرومایه مرا دشمن جان شد

5. در شام غریبی مطلب لقمۀ بی رنج

6. موسی چو برون از وطن افتاد شبان شد

7. مشکل به شط باده شود زاهد سگ، پاک

8. بیجا دو سه جامی می پاکیزه، زیان شد

9. گفتی سخن از هجر و گشودی لب زخمم

10. رفتی ز نظر، خون دل از دیده روان شد

11. گفتم شکنم توبه، خزان آمد و گل رفت

12. رفتم که به می روزه گشایم، رمضان شد

13. با طبع کهن چیست حزین، این همه شوخی؟

14. در عشق عجب نیست، اگر پیر جوان شد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از شمع سه گونه کارآموزم
* می گریم و می گدازم و می سوزم
شعر کامل
مسعود سعد سلمان
* گلی که از عرق شرم دیده بان دارد
* خط امان ز شبیخون بلبلان دارد
شعر کامل
صائب تبریزی
* پریشان می تراود گفتگوی عشق از کلکم
* نهال خامه من بید مجنون است پنداری
شعر کامل
صائب تبریزی